امروز بعد از کلی این پا اون پا کردن بالاخره تصمیم گرفتم برم کارت سوخت ماشینو بگیرم .البته یه بار آقای پستچی اونو آورده بود در خونه مامان شوشو اینا  (چون شوشو از اول آدرس خونه مامانش اینا رو به اداره پست داده بود) ولی خوب چون مدارک ماشین اونجا نبود پستچی کارت رو بهشون تحویل نداده بود، و البته به عقیده شوشو نباید هم میداد  چون اگه مامانش اینا بفهمن که ماشین به اسم منه اوضاعی میشه که بیا و ببین      . حالا تازه من نمیدونم اصلا چه فرقی میکنه به اسم من باشه یا به اسم شوشو  .این شد که خودم امروز تصمیم کبری رو گرفتم و پاشدم ،نی نی رو زدم زیر بغلم و رفتم اداره پست .حالا از خونه تا اداره پست نی نی تو ماشین چی کار بر سر من آورد بماند.خلا صه بعد از نیم ساعت ماشین سواری رسیدیم به اداره پست .منم با نی نی اینطوری  وارد شدیم که دیدیم   تا دم در و حتی تا بیرون در حیاط اداره پست صف کشیدن  منو میگی ،با اعتماد به نفس نی نی رو زدم زیر بغلم و رفتم اول صف .خیلی وایستادم .یه چیزی حدود ۵/۱ دقیقه که نمیدونم چرا  اون اقا نگهبان مهربونه همه رو زد کنار و به من گفت خانم شما بفرمائید تو.   .کور بشه هر کی فکر کنه من اونجا جلو در بچه به بغل   ،عرق ریزون ،نفس نفس زنان ،خسته   ، تشنه، بیچاره ... مظلوم نمایی کرده باشم  .خلا صه رفتم تو و بعد از کلی اینور اونور و بالا و پائین رفتن کارت سوختمو گرفتم و از مهلکه بیرون اومدم .حالا دیگه نی نی از خواب بیدار شده   و من باید برم پیشش . فردا حتما میام .تا فردا